: )

با لبخند شروع میکنم که امروز ِ خوبم با لبخند به آخر برسه !

استرس , اضطراب , دلشوره برای ی ِ امتحان ِ سخت ِ بین المللی

اما همش الکی بود / هه

امتحان ُ از روی کتاب و دفتر و جزوه به صورت مشترک نوشتیم با دوستان دی:

بعدشم به معنای سو استفاده از وقت ِ اضافی رفتیم قدم بزنیم -54-

از میرداماد تا قلهک / بستنی میوه ای از بستنی فروشی ِ نیشکر تو شریعتی 

بعدش گیر دادن ِ پسرک جوراب فروش و زهر شدن بستنی : (

بعدشم ذرت  فروشی ِ نزدیک ِ مترو  دی:

کلی خندیدیم , کلی به مغازه ها نگاه کردیم , کلی خریدم کردیم -البت در آینده- دی:

رفتیم تو ی ِ جواهر فروشی , ی ِ سرویس قیمت کردیم فوق العاده قشنگ بود -137-

آقا ِ گفت با گوشواره و دستبندش میشه 113 میلیون و ما همچنان فک ِ مون افتاده بود :دی

 بعدشم با فک ِ افتاده راه افتادیم به سمت ِ خونه

خلاصه اینکه

روزم با اضطراب شروع شد , با خوبی و خوشی تموم شد .../

- مرسی ازت خدا -

: )