/ همه میگن یه پیام کافی ِ تا دوباره زنده بشیم ؛ من میگم یه پیام کافی ِ تا دوباره گُر بگیرم /
. . . و تو ، چقدر موفقی در سوزاندن ِ من . . .
؛ دوستدار بودم و دوستدار ـی کرده ام ؛ عاشق نبوده ام که عاشقی کنم ؛
کلمات کلیدی:
یه حس مبهم ، یه حال عجیب ، یه بغض گلوگیر / همه ی اینا با فشار پایین ، سر درد و سر گیجه / اعصاب ِ خراب و نفسی که بالا نمیومد !
خودمُ پشت گرسنگی و معده درد پنهون کردم تا متوجه حالم نشه !
چقد خوبه که میتونه دردشُ بگه ، چقد خوبه که تونس ناله کنه ، چقد خوبه که تونس بگه آره عصبی شدم ، چقد خوبه که ...
اما من چی ؟! بگم چرا عصبی میشم ؟ بگم کی عصبیم میکنه ؟
بیخیال بابا ، این روزا هم میگذره ..
مثل همیشه این منم که باید بگذرم
: )
کلمات کلیدی:
بعد از چن روز بی قراری ، التهاب ، گریه ، بغض و نفرین ، امروزم خوب بود ، خوب ینی معمولی ، ینی پر سکوت ، ینی محبوس بین ِ دیوارا ، ینی مبهوت ینی خیلی چیزا ...
تنها چیزی که کم داشت ، بغض و گریه و نفرین بود !
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
یادم باشه قرار نیس اینجا همش از غم و غصه گفته بشه / اینارو میگم که خالی بشم و آماده ، برای پر انرژی شدن
: )
کلمات کلیدی:
به نام ِ تو !
تویی که داشتنت جبران همه ی نداشته هام ِ ، تویی که ...
تویی که همه کَسَ ـمی ، تویی که ...
به نام ِ تو شروع میکنم ، اینجا رو میکنم خونه ی خودم ، باید از ی جایی شروع کنم ، باید این قصه ی تلخ رو ی جوری به پایان برسونم !
من ، اینجا ، با تو ، با تنهایی هام ، به همه ی این تلخی ها پایان میدم !
تا تو هستی خط ِ پایانی وجود نداره برام ، پس دوباره نقشتُ پر رنگ میکنم و با صلابت ادامه میدم !
من ، فقط ، با تو میتونم / با تو !!!!
کلمات کلیدی: